Shokooh Mirzadegi

مقاله

شکوه میرزادگی

بازگشت به صفحه اصلی  

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

   

تا کی باید در انتظار «تغییر» و «تدبیر» در این حکومت بود؟

شکوه میرزادگی

جدا از مرور بر آنچه که حکومت موسوم به «جمهوری اسلامی» در کل دوران تسلط خود بر ایران بر سر میراث فرهنگی و طبیعی و انسان و حیوان و  آب و هوا و خاک آورده، طی ده سالی که به طور روزمره پی گیر و درگیر مسایل میراث فرهنگی سرزمین مان بوده ام، مدام به مواردی برخورده ام که نشان دهنده چپاول مستقیم میراث فرهنگی مردمان ایران به دست عوامل دولت و حکومت بوده است.

من، بارها در نوشته ها و گفته های تلویزیونی خود درباره ی اين چپاول ها نوشته یا به آن اشاره کرده ام اما، از آنجا که عادت ندارم به دشمنانم و حتی به دشمنان مردم که البته بدتر از دشمنان خودم می دانم شان تهمت ها و اتهام هایی بزنم که مستند نباشند، همواره سعی کرده ام که يا این گونه خبرها را از خود نشریات رسمی و دولتی حکومتی بردارم و یا از عکس ها و گزارش های مستندی که افراد فرهنگ دوست از ایران برایم می فرستند، استفاده کنم. و اگر هیچ سندی نبوده، خبر را همانگونه که به دستم رسیده به عنوان «گفته می شود»، یا «مردم محلی می گویند» در نوشته ها و گفته هایم مطرح کرده ام.

اين را هم بگويم که من به این ضرب المثل که «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» اعتقادی ندارم؛ به خصوص که در کشورهای دیکتاتورزده ای چون سرزمین ما، با نبود آموزش درست و آگاهی دهنده از یک سو، و سانسور گسترده، از سوی دیگر، برخی از مردم به «پچ پچ» کردن و شایعه پراکنی و قضاوت های «عمو مردکی» و «خاله زنکی» عادت دارند. اما نکته ی جالب آن است که در طی این مدت طولانی، تقریباً به جز چهار پنج خبر، بقیه ی گفته های مردم محل، و یا گزارشگران غیر حرفه ای، و بلاگرها واقعی از کار در آمده اند؛ چرا که با گذشت دوران رسوایی احمدی نژاد، با رو شدن اخبار چپاول های انجام شده در حوزه ی میراث فرهنگی، و سوء استفاده های مالی دولت به وسیله عوامل و مسئولین سازمان میراث فرهنگی، می توان ثابت کرد که کارهایی همچون حفاری های معروف به «غیرمجاز»، يا خروج و فروش اشیای گرانقیمت باستانی در خارج، يا حفاری های محوطه های تاریخی به اهانه ی ساختن جاده و سد و سیم کشی برق و لوله کشی آب و گاز و غیره، هيچ يک بدون دست داشتن یا موافقت دولت و یا بخشی از حکومت امکان پذیر نبوده است.

توجه کنيم که اين موضوع ربطی به یک دولت یا یک وزیر و وکیل ندارد بلکه به کلیت این نظام مربوط می شود؛ نظامی که هیچ گاه جز دشمنی و ستیز با فرهنگ ایرانی، و یا فرهنگ های مستقل از مذهب تشیع نداشته است. تفاوت تنها می تواند در اين حد باشد که این نوع دشمنی ها و ویراگری ها ممکن است در زمان یک دولت بیشتر و در دولتی دیگر کمتر و یا پنهانی تر صورت گيرند؛ اما از ابتدای انقلاب تا کنون همواره شاهد یک روند دایمی در این موارد بوده ايم.

به یادم هست که، درست چند ماه پس از شروع کار دولت آقای روحانی، در مطلبی تحت عنوان « آینده ی سد سازی های ویرانگرانه و دولت روحانی» نوشتم: «به نظر من، ناآگاهی است اگر با اطمینان بگوئیم که کل رهبری و مسئولین جمهوری اسلامی از سیر تسلسل ویرانگری ها بی خبر بوده اند. به راستی چه نامی می توان بر این اعمال وقفه ناپذير دولت های حکومت اسلامی گذاشت؟ ویران کردن ایرانزمین به هر قیمتی و به عمد؟ و یا بی کفایتی؟ سودجویی؟ ناکارآمدی؟ حتی اگر خوش بینانه و ساده لوحانه بگوییم که فقط این مورد دوم واقعيت دارد باز هم می توان پرسيد که چگونه می شود کل نظامی را که به دلیل ناکارآمدی حاصلی جز ویرانی و فقر و بیکاری و بدبختی برای مردمان ما نداشته است لایق و شایسته ی رهبری 75 میلیون انسان و یک سرزمین با ارزش و ثروتمند دانست؟ آيا کارشناسان و متخصصین و امثال من ِ کوشنده ی میراث فرهنگی اشتباه می کنیم؟ کافی است تا آن هایی که هنوز به این حکومت و اکنون به آقای روحانی و "امید و تدبیرشگ دل بسته اند چشم باز کنند و منتظر آینده باشند و ببینند که این دولت نیز، با همه ی انتفادهایش از دولت قبلی، همچنان دنبال کار آن ها را خواهد گرفت یا نه».

اکنون بیش از یک سال از عمر دولت یازدهم گذشته است. در این مدت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری 2 رییس، که معاون رییس جمهور نیز هستند، عوض کرده است و نه تنها هیچ تغییری در عملکرد این سازمان دیده نشده، بلکه و بدبختانه، بسیاری از عملیات دولت قبلی را دنبال کرده و به همان شکل ادامه می دهند.

 

کدام را باور کنیم؟ کشف را یا قلابی بودن آن را؟

جزیی از اين روش چپاول و تاراج را شفاف نبودن و دروغگویی به مردم در ارتباط با میراث فرهنگی ایرانزمین، که در واقع از داشته های قانونی و حتی «شرعی» همه ی مردمان ایران است، تشکيل می دهد. نمونه ی این کردار را در همین ماه گذشته شاهد بوده ايم:

در ساعت 12 و 29 دقيقه ی بعد از ظهر هجدهم خرداد سال جاری، خبرگزاری دولتی میراث فرهنگی و گردشگری خبر داد که: «سه روز پیش دو جام طلا و نقره، به ‌همراه مقداری ظروف باستانی، توسط سپاه پاسداران شهرستان مشگین شهر کشف شد. آنطور که مدیر میراث‌فرهنگی استان اردبیل می‌گوید، هم‌اکنون مراحل کارشناسی این اشیاء‌، به منظور تایید اصالت و قدمت آن‌ها، به اتمام رسیده و میراث‌ فرهنگی آماده ی تحویل این اشیاء نفیس باستانی است».

آقای یحیی تقی زاده، مدیرکل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان اردبیل، در رابطه با قدمت و ارزش باستانی این اشیاء‌ به خبرگزاری میراث‌فرهنگی گفت: «به دنبال کشف اشیاء باستانی توسط اطلاعات سپاه شهرستان مشگین شهر، دو جام طلا و نقره که ارزش آن‌ها با جام مارلیک برابری می‌کند به ‌همراه سیصد قلم اشیاء باستانی که قدمت آن دقیقاً مشخص نشده کشف شد و طبق اذعان و اظهار نظر کارشناسان میراث فرهنگی احتمال می رود این اشیاء متعلق به عصر آهن بوده باشد». 

مدیر کل میراث فرهنگی استان اردبیل، که آشکارا از این کشف بسیار خوشحال بود، در برابر خبرنگار مربوطه، همچنین از این جام طلا با نام جام مشگین ‌شهر یاد می‌کند و می گوید: «این اشیاء نشانگر پیشینه و تمدن کهن شهرستان مشگین شهر در پیشینه ی ایران اسلامی است و آنطور که کارشناسان اعلام کرده‌اند قابل قیمت گذاری نیست». و سپس عکس هایی را هم از اين اشیاء مختلف در اختیار خبرنگاران گذشته و می گويد که به زودی اصل آن ها را به معرض تماشای عموم می گذارند.(1)

اما همان خبرگزاری، در ساعت پنج و 55 دقیقه بعداز ظهر هجدهم خرداد، یعنی حدود پنج ساعت و نیم بعد، در مطلبی مغشوش و بی سر و ته با این تیتر: «جام طلای مشگین شهر به پرتگاه شک افتاد»، اعلام کرد که آن چه کشف شده واقعی نبوده و قلابی است. در این خبر همه ی اعلام کنندگان کنار گذاشته می شوند و تنها يک «قاچاقچی خائن» بعنوان عامل بروز این «اشتباهات» معرفی می شود. همچنين، در توضیح قلابی بودن اشیای کشف شده، با آقای ملک زاده، که گفته می شود «مدرس دانشگاه و کارشناس اموال تاریخی» هست صحبت می کنند و ایشان سخنانی کلی و بدیهی می گویند که کاملاً درست است اما هیچ ربطی به قلابی بودن اشیای مشکین شهر ندارد: «یکی از مهمترین راه‌های فهم اصالت یک شئی تاریخی این است که شئی از درون یک بافت یا نهشته ب باستان ‌شناسی به‌دست آمده باشد. به ‌عبارتی، شئی باستانی باید در کاوش‌های علمی کنترل شده و از زیر کلنگ باستان ‌شناسان خارج شود!»

آنگاه ایشان تنها با نگاه کردن به عکسی که به او نشان داده اند اظهار نظر می کند که: «با اینکه تصاویر موجود از جام مشگین ‌شهر چندان واضح نیستند اما از نگاه نگاره ‌شناختی (آیکونوگرافیک) تصاویر موجود با نمونه‌های معیار و شاخصی که در نقوش به ‌کار رفته در جام تفاوت دارد و بیانگر ناشی بودن و نابلد بودن فرد جاعل در ساخت این شئی است».(2)

در این جا هیچ معلوم نیست که در ظرف آن پنج ساعت ابتدا چه کسانی گفته اند که این جام قلابی است که کارشناس نامبرده سخن آنان را (آن هم از روی عکس) تأیید می کند؟ و آیا تفاوتی که ایشان از نگاه نگاره شناختی در جام مشگین شهر دیده اند در مقایسه با چه چیزی مشخص شده؟

اما نکته ی قابل تأمل اصلی آن است که مدیر کل میراث فرهنگی اردبیل، چنانکه در بالا آمد، پس از سه روز که از پیدا شدن این اشیا می گذرد با قاطعیت می گوید که: «هم‌ اکنون مراحل کارشناسی این اشیاء‌ به منظور تایید اصالت و قدمت آن‌ها به اتمام رسیده و میراث‌فرهنگی آماده تحویل این اشیاء نفیس باستانی است.» یعنی کارشناسان میراث فرهنگی در طی سه روز مطالعه ی کارشناسی بر روی خود اشیای کشف شده اصالت آنها را تایید کرده اند. این کارشناسان، یا باستانشناسان میراث فرهنگی، حتی گفته اند که: «احتمال می رود این اشیاء متعلق به عصر آهن بوده باشد». حال، چگونه باید حرف آن کارشناسان را ـ که حداقل دو تن بوده اند و  از نزدیک اشیا را دیده اند ـ غلط دانست اما نظر کارشناسی دیگر را که از روی عکسی «نه چندان واضح» شئی را دیده قبول کرد که اشيای مزبور تقلبی اند؟ مگر این که قبول کنیم کارشناسان سازمان میراث فرهنگی اردبیل صلاحیت ندارند و مثل خیلی از مسئولین حکومت اسلامی بدون تخصص و مدرک بر صندلی کارشناسی جای گرفته اند.

نظر دیگر هم این است که آقای یحیی تقی زاده انسان راستگویی است اما به دلیل این که احتمالاً مدت زمان اندکی است که در سمت ریاست سازمان میراث فرهنگی خدمت می کند، گاف کرده و خبری را که نباید عمومی شود بر ملا کرده است! يعنی، بعلت تازه کاری، هنوز نمی دانسته که ماجرای کشف چنین چیزهایی را نباید با خبرنگاران یا مردم در ميان گذاشت، و همواره لازم است که کل اشیای کشف شده تقدیم «آقایانی» شود که بلدند با این آنها چه کنند.

آقای یحیی تقی زاده حتی عکس هایی از این اشیاء را در اختیار خبرنگاران قرار داده است؛ عکس هایی که ده ها شئی ریز و درشت را نشان می دهد و معلوم نیست که این «قاچاقچیان خائن» و «حفاران غیر مجاز» چرا برای ساختن این اشیای بدلی این همه زحمت به خود داده اند. آن ها که جام طلا و نقره را داشتند (جامی که حتی کارشناسان میراث فرهنگی را هم گول زده بود) چه ضرورتی می ديدند که 300 شیئی ریز و درشت دیگر هم بسازند؟! بعلاوه، مگر این قاچاقچیان احمق هم بودند که وقتی اشیاء قلابی است به پلیس و پاسدار بگویند واقعی است یعنی مجازات و درگیری خودشان را چند برابر کنند.

برای اطلاع آن دسته از کسانی که ممکن است بگویند من آدم بدبینی هستم، لازم است توضیح دهم که این بار اولی نیست که این اتفاق افتاده. طی دهه سال اخير بارها و بارها از این عملیات بسيار دیده ام. قبل از دوران احمدی نژاد و رحیم مشایی، دست متقلبان راحتر رو می شد، یا مسئولین سازمان میراث فرهنگی بیشتر از آن که برای نظام دلسوزی داشته باشند برای فرهنگ و میراث فرهنگی دلسوز بودند و برای همین همدستی شان با ویرانگران کمتر بود. اما پس از انتصاب احمدی نژاد، که سازمان میراث فرهنگ و گردشگری کلاً «اسلامی» شد، آنها کم کم راه های راحت تری برای دزدی های خود پیدا کردند.

مثلاً، در سال های ابتدایی دولت احمدی نژاد یکبار اشیاء تاریخی و با ارزشی، چندین برابر اشیاء کشف شده ر مشگين شهر، به طور تصادفی و در حین کندن کانال گاز منطقه ی رامهرمز پیدا شد و بلافاصله خبرنگاران مطلع شده و به آنجا رفتند و از آن ها عکس گرفتند. اما پس از انکه سر و کله «میراثی» ها پیدا شد تا مدت ها در آن منطقه هیچ «ناخودی» اجازه ی ورود پیدا نکرد و هنوز هم معلوم نیست که آن همه اشیاء کجا هستند.

یا وقتی تونل های متروی اصفهان را از زیر آثار تاریخی عبور می دادند (ظاهراً از سر لجبازی، و در اصل به خاطر بیرون کشیدن آثار تاریخی کهن) هیچ کس اجازه ی ورود به آن منطقه را نداشت. البته آن موقع هنوز نه خبرنگاران تا این حد «ممنوع الورود به اماکن» بودند، و نه تا این حد «قلم شکسته و بی خبر» نگاهداشته شده، و نه  آقایان بخوبی یاد گرفته بودند که به راحتی اعلام کنند «همه چیز قلابی بود و یک عده قاچاقچی آن ها را زیر خاک کرده بودند».

اکنون هم آنها تجربه ی بیشتری در این نوع عملیات پیدا کرده و ماهرتر شده اند و هم توانسته اند آنقدر از این بلاها سر مردم بياورند که، متأسفانه، مردم هم «بی خیال از همه چیز » شوند.

1.  http://chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=110703&Serv=0&SGr=0

2. http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=110727&Serv=3&SGr=22

 

24 جولای 2014

smirzadegi@yahoo.com