Shokooh Mirzadegi

مقاله

شکوه میرزادگی

بازگشت به صفحه اصلی  

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

 

یادداشتی از شکوه میرزادگی

به ادیب برومند، رییس هیئت رهبری جبهه ملی

آقای برومند، شما حق ندارید ایرانیان را وامدار کنید!

جناب آقای ادیب برومند، اعلامیه ی مورخ دوم آذر شما را امروز خواندم و بر خود لرزیدم؛* بر خود لرزیدم چرا که می بينم کار شیوع استبداد در سرزمین ما به جایی رسیده که رییس هیئت رهبری مشهورترین و قدیمی ترین جبهه ای که عنوان «ملی» را بر خود دارد، علاوه بر این که تمامیت ارضی ایران را وامدار «تشیع» می داند، مستبدانه اعضا و افراد جبهه ملی را به پذیرش اعتقادات شخص خود نسبت به یک مذهب خاص وادار می کند.

آقای برومند، من کاری به عقاید مذهبی شما ندارم. زیرا ، به عنوان یک باورمند به حقوق بشر، معتقدم که هر انسانی حق دارد هر مذهب و مرام و عقیده ای را داشته یا نداشته باشد و هرگز هم  به پیروان هیچ مذهبی، و مقدسات هیچ دینی، توهین نکرده و نخواهم کرد. در عین حال برایم فرقی نمی کند که شما، به عنوان رییس جبهه ملی و یا هر مقام سیاسی و غیرسیاسی دیگری، مذهب تان چیست. اما شما، هر که می خواهید باشید، وقتی سخن از وامدار بودن ایران و ایرانی می گویید فقط می توانید تنها از جانب خودتان سخن بگویید و یا می توانید وامدار هر مذهب و مرام و یا هر حکومتی باشید، اما حق ندارید از جانب کل مردمان ایران سخن بگویید و یا به سبک حکومت مسلط بر ایران از داشته های مردمان ایران بذل و بخشش کنید، و یا ما ایرانی ها را برای «تمامیت ارضی ایران» وامدار «تشیع»  و «شاه اسماعیل صفوی» بکنید. ایران هر چه را که دارد تنها وامدار مردمان اش در سراسر ایران است؛ مردمانی با هر مذهب و مرامی و یا با هر بی مذهبی و اعتقادی.

شما چطور رهبر یک «جبهه سیاسی» هستید و این آگاهی ساده را ندارید که اگر  ایران از هجوم بیگانگان و قتل و غارت ها و کتابسوزان ها و فرهنگ ستیزی های اشغالگران و یا بیگانه صفتان به سلامت گذشته و تا امروز ماندگار و سرفراز مانده، تنها به این دلیل است که مردمانی باورمند به هویت و تاریخ شان، با عشق به وطن و زادگاه شان، و با داشتن مذاهب، زبان های مختلف و عادات و فرهنگ های گوناگون، یک دل و یک نفس، برای ماندگاری ميهن شان از جان و زندگی خود مایه گذاشته اند؟

اما آخرین بخش بیانیه ی شما را افراد جبهه ی ملی باید پاسخگو باشند؛ آنجا که دیکتاتورمآبانه اعضا و افراد جبهه ی ملی را رسماً مجبور به داشتن مذهبی که خود به آن اعتقاد دارید می کنید و به آن ها عامرانه تذکر می دهید که:  « هر عضوی از اعضای جبهه ملی باید نسبت به مطالب یاد شده پای بند و وفادار باشد تا عضو جبهه ملی شناخته شود وگرنه در تاریخ این جبهه جایگاهی نخواهد داشت».

اما باور کنید که من اگر جای اعضای جبهه ملی بودم بلافاصله یک استعفای موقت از جبهه، و تا زمانی که ریاست آن را شخصی چون شما اداره می کند، می نوشتم و برای ثبت در تاریخ منتشر می کردم مهم نیست که این اعضا شیعه باشند یا نه اما، در قرن بیست و یکم و در روزگار سالاری حقوق بشر، این سخنان شما اهانت به افرادی است که عضویت شان را (به طور اجباری) در یک سازمان سیاسی یا غیر سیاسی در گرو داشتن یک مذهب خاص قرار می دهند.

آقای ادیب برومند! جمهوری اسلامی و وابستگان و عوامل آن به اندازه ی کافی این گونه اعمال را انجام می دهند، شما دیگر لطفاً اعضای سازمان خود را این گونه تحت فشار قرار ندهید؛ زیرا می دانم که برخی شان، از آنجا که انسان های دمکرات و آزاد منشی هستند، داشتن مذهبی خاص را شرط عضویت در جبهه ملی یا هیچ سازمان دیگر سیاسی نمی دانند. 

شکوه میرزادگی

 نوامبر 2014     

smirzadegi@yahoo.com     

*اعلامیه ادیب برومند